دلمممممممممممم گرفته جمله ایی ک خیلی ها ورد زبونشون و دلشونه
راستی چه می شود ک این تنگنا به دلی دست میدهد ک وجود نداردوبه راستی دل چیست؟همان قلب است یا همان چیزی ک تا جایمان درد میگرفت میگفتیم دلم درد میکنه...!
تو بچگیهام اینطوری سواشون کردم ک دل مال روحمونه و قلب مال جسممون وقتی دل میگیره قلب هم رگاش به مرور زمان میگیره:(
با همه این حرفها دلم باز گرفته:(
به اندازه بچگیهام به اندازه تمام روزایی ک بایدبازی و شادی میکردم و ...:(
انگار اگه ادما غذا نداشته باشن غصه برا خوردن زیاد دارن من ک زیاد دارم
گاهی از خندیدن های سرخوشانه و پوچ خسته میشم گاهی از مستی خارج میشم و میبینم ک چه تنهام:(
تمام تلاشمو برای خوب بودن می کنم اما باز تنها کسی هستم ک برای نشان دادن با انگشت نشون داده میشم
گاه صبر میکنم و گاه گوش هایم را به روی تمامی درد ها قفل... اما رنج ها همچون مار به درونم میخزد و رخنه میکند و چون موریانه روحم را میازارد
و چه سخت پوست است من درونم ک باز پا برجاست و خم به ابرو نمیاورد و ذره ذره اب می شود:(
تیشه میخورد و زخم می گیرد و با هر ضربه سخت تر از قبل می شود قلبی ک برایم با تیغ جفا از سنگ میسازند...
هنوزم گاه به یاد قلب پاک بی گناه گذشته ام میافتم می رنجم و اشک از چشمانم می لغزد و افسوس میخورم ک دیگر ندارمش و چه ساده باختمش و به شکستنش به تماشا نشسته ام:(
هییییییییییییییی افسوس ک زندگی نکرده ام جز روزمرگی:|